آثارادبی همکاران
به پیشگاه علمدار نینوا
شاید ضریح تو درمانی ست، بر درد این بهار که در راه است
آقا منتظر لطفت، این چشم اشکبار که در راه است
با این که هیچ خوب نمی دانم من لایق حریم شما هستم
اما به کربلای تو دل بسته ست این قلب داغدار که در راه است
ای آشنا همیشه تو می مانی در انتهای هرچه که طوفانی ست
در انتظار ساحل آرامت این روح بی قرار که در راه است
تو نبض پاکزاد زمین هستی سقای داغ زده ی دین هستی
من تشنه ام و دست تو آخر کار ، آن ابر باردار که در راه است
فاطمه گلگلی مربی مسئول مرکز شفت
به پیشگاه علمدار نینوا
شاید ضریح تو درمانی ست، بر درد این بهار که در راه است
آقا منتظر لطفت، این چشم اشکبار که در راه است
با این که هیچ خوب نمی دانم من لایق حریم شما هستم
اما به کربلای تو دل بسته ست این قلب داغدار که در راه است
ای آشنا همیشه تو می مانی در انتهای هرچه که طوفانی ست
در انتظار ساحل آرامت این روح بی قرار که در راه است
تو نبض پاکزاد زمین هستی سقای داغ زده ی دین هستی
من تشنه ام و دست تو آخر کار ، آن ابر باردار که در راه است
فاطمه گلگلی مربی مسئول مرکز شفت
ارتفاع بی کسی
می رسد روزی که در فصل ِبلوغ ِخارها
گُل کنی در خاک ِوهم آلوده ی پندارها
دوری و دورازشعاع سبزِچشمان تَرَت
مانده ابراهیم ِ دل، در برزخی از نارها
چه غریبانه به روی دست ِدل جان میدهند
((چشمهایم)) این شهیدان ِدَم ِ دیدارها
تاطلوعت زیربارسنگی ِبُغضی لجوج
درشکستم، آینه در آینه تکرارها
آه مولا! باکدامین آیه نازل میشوی
درشبِ قدر ِغمت بردیده ی بیدارها؟
زیرِسقف ِآرزوهای تو ویران میشوند
لحظه های انتظاراین ازعطش تبدارها
بین ما تاارتفاع بی کسی دیوارماند
آه ای دیوارها... دیوارها ...دیوارها...
رقيه آزاد نيا - مربي فرهنگي مركز صومعه سرا
گُل کنی در خاک ِوهم آلوده ی پندارها
دوری و دورازشعاع سبزِچشمان تَرَت
مانده ابراهیم ِ دل، در برزخی از نارها
چه غریبانه به روی دست ِدل جان میدهند
((چشمهایم)) این شهیدان ِدَم ِ دیدارها
تاطلوعت زیربارسنگی ِبُغضی لجوج
درشکستم، آینه در آینه تکرارها
آه مولا! باکدامین آیه نازل میشوی
درشبِ قدر ِغمت بردیده ی بیدارها؟
زیرِسقف ِآرزوهای تو ویران میشوند
لحظه های انتظاراین ازعطش تبدارها
بین ما تاارتفاع بی کسی دیوارماند
آه ای دیوارها... دیوارها ...دیوارها...
رقيه آزاد نيا - مربي فرهنگي مركز صومعه سرا