کارگاه داستان نویسی خلاق
عضو بعد از سپری کردن کارگاه نوشتن خلاق وارد کارگاههای شعر سرایی خلاق یا داستان نویسی خلاق می شود. عضوی که در این کارگاهها حضور می یابد ، کلاس ادبی حضوری را پشت سرگذاشته و وارد کارگاه می شود. او کلاس های ادبی حضوری را در کنار همسالان خود سپری نموده و با نوشتن آشناست. مربی نیز با روش های گوناگون و خلاق ، گرایش و استعداد عضو را به شعر یا داستان در می یابد و او را به کارگاه هدایت می کند زیرا دیگر نوشتن و خلاقانه نوشتن او را اقناع نمی کند و دوست دارد توانمندی خود را در زمینه شعر یا داستان تقویت نماید. اهداف این کارگاهها پرورش توان نوشتاری و هدایت اعضا به خلق اثری زیباست. شناسایی و پرورش استعدادهای ادبی ، نقد و بررسی آثار شعرا و نویسندگان ، پرورش تفکر انتقادی و تحلیلی ، لذت بردن از ادبیات ، تقویت حس زیبایی شناسانه ، آشنایی با ادبیات فاخر فارسی، آشنایی با سبک های ادبی ، تقویت اعتماد بنفس و ... از اهداف این کارگاهها ست.
آثاراعضاء :
مامان ثریا و بابا کیوان می خواهند از هم جدا شوند. خودم دیروز دیدم که بابا کیوان حلقه اش را دور انداخت. دایی که برای خودش یک پا مشتری ست همیشه مشغول چانه زدن با فروشنده هاست و اصلا وقت وساطت ندارد . عمه اورانوس هم که راهش خیلی دور است. یکی بیاید من زمین را نجات دهد.
فاطمه سادات مهدی پور . مرکزشماره یک انزلی
عضو بعد از سپری کردن کارگاه نوشتن خلاق وارد کارگاههای شعر سرایی خلاق یا داستان نویسی خلاق می شود. عضوی که در این کارگاهها حضور می یابد ، کلاس ادبی حضوری را پشت سرگذاشته و وارد کارگاه می شود. او کلاس های ادبی حضوری را در کنار همسالان خود سپری نموده و با نوشتن آشناست. مربی نیز با روش های گوناگون و خلاق ، گرایش و استعداد عضو را به شعر یا داستان در می یابد و او را به کارگاه هدایت می کند زیرا دیگر نوشتن و خلاقانه نوشتن او را اقناع نمی کند و دوست دارد توانمندی خود را در زمینه شعر یا داستان تقویت نماید. اهداف این کارگاهها پرورش توان نوشتاری و هدایت اعضا به خلق اثری زیباست. شناسایی و پرورش استعدادهای ادبی ، نقد و بررسی آثار شعرا و نویسندگان ، پرورش تفکر انتقادی و تحلیلی ، لذت بردن از ادبیات ، تقویت حس زیبایی شناسانه ، آشنایی با ادبیات فاخر فارسی، آشنایی با سبک های ادبی ، تقویت اعتماد بنفس و ... از اهداف این کارگاهها ست.
آثاراعضاء :
مامان ثریا و بابا کیوان می خواهند از هم جدا شوند. خودم دیروز دیدم که بابا کیوان حلقه اش را دور انداخت. دایی که برای خودش یک پا مشتری ست همیشه مشغول چانه زدن با فروشنده هاست و اصلا وقت وساطت ندارد . عمه اورانوس هم که راهش خیلی دور است. یکی بیاید من زمین را نجات دهد.
فاطمه سادات مهدی پور . مرکزشماره یک انزلی